زمان جاری : جمعه 14 اردیبهشت 1403 - 3:15 بعد از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
تعداد بازدید 1138
نویسنده پیام
hadi آفلاین


ارسال‌ها : 10
عضویت: 23 /10 /1391
محل زندگی: zahdan
سن: 9
تشکرها : 2
تشکر شده : 3
لطیفه های خنده دار
حیف نون زنگ می زنه به مخابرات می گه: آقا ببخشید سیم تلفن ما خیلی بلنده، اگه می شه لطف کنید از اون طرف یه کم بکشیدش!...


◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘


حیف نون از همسرش می پرسه: از ازدواج با من مثل سگ پشیمونی یا مثل خر کیف می کنی؟


◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘


از حیف نون می پرسن این شعر از کیه؟ "سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز"
می گه نمی دونم یه راهنمایی بکنید...
می گن اسم شاعر توی خود شعر هست.
می گه: آهان فهمیدم، جواد نکونام!


◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘


اولی: بگو ببینم، اگه توی خیابون یه نفر یه حیوانی رو گرفته و داره می زنه، و من برم جلو و از این کارش ممانعت کنم، به این کار چی می گن؟
دومی: حس برادری!


◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘


یه روز کاغذ می خوره تو سر حیف نون. حیف نون جا در جا می میره!
کاغذ رو بر می دارن نگاه می کنند، می بینن توش نوشته: "دو تا آجر"!


◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘


حیف نون می میره، قحطی جوک میاد!


◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘


زوجی بر سر یک چاه آرزو رفتند، مرد خم شد، آرزویی کرد و یک سکه به داخل چاه انداخت. زن هم تصمیم گرفت آرزویی کند ولی زیادی خم شد و ناگهان به داخل چاه پرت شد.
مرد چند لحظه ای بهت زده شد بعد لبخندی زد و گفت: "این چاه واقعا کار می کنه!"


◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘


آقای دست و دلباز بعد از بیست سال می ره مغازه کفش فروشی می گه: "ما باز هم مزاحم شدیم!"


◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘


حیف نون هنوز در گیره که چرا خواهرش دو تا برادر داره، خودش یکی!


◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘


حیف نون تو اتوبوس کبریت می خواسته، به بغل دستیش می گه:
- اسمت چیه؟
- همایون.
- به به، شغلت چیه؟
- زنبوردار.
- به به، کجا می ری؟
- اهواز.
- عجب جایی! کبریت داری؟
- نه.
- نه و نکمه! با اون اسمت، مردک پشه باز، تو این گرما سگ می ره اهواز که تو می رى؟


◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘


یه آقایی می ره هارد بخره می گه هارد ۳۲۰ می خوام. حیف نون هارد ۱۶۰ واسش میاره. آقاهه می گه: گفتم ۳۲۰. حیف نون می گه ناراحت نشو، جنسش خوبه جا باز می کنه.


◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘


یه روز یه پسره به دختره می گه با من ازدواج می کنی؟
دختره می گه نه!
و پسر یک عمر با خوبی و خوشی زندگی می کنه!


◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘


حیف نون خوابیده بوده، میان بیدارش کنن می بینن پین کد (Pin Code) می خواد!


◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘


به حیف نون یه انگشت نشون می دن می گن این چندتاست؟ می گه یکی.
بعد ده تا انگشت بهش نشون می دن می گن این چندتاست؟ می گه: وای! چقدر یک!


◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘


حیف نون از کنار جن رد می شه جن می گه بسم الله این چی بود؟


◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘


حیف نون خرش می میره، مردم می گن بریم برای شوخی بهش تسلیت بگیم.
وقتی می رن حیف نون می گه: اصلا فكر نمی كردم خر من این همه فامیل داشته باشه!


◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘


صبح زلزله حیف نون و دوستش رسیدند به هم.
حیف نون گفت: دیشب زلزله بیدار بودی؟
دوستش گفت: نه، صبح فهمیدم.
حیف نون گفت: توی روزنامه خوندی یا رادیو گفت؟
دوستش گفت: نه، یه هزاری تو جیبم بود، صبح دیدم پول خورده!


◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘


اگه گفتین حیف نون به قرمز کم رنگ چی می گه؟
قرمز آسمانی!


◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘




حیف نون قهرمان شنا می شه، ازش می پرسند: از کجا شروع کردی؟ می گه: از زمین خاکی!



◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘



گدا: آقا تو رو خدا به من هزار تومن بدین برم ناهار بخورم.

یارو: پول نمیدم، ولی بیا بریم برات یه پرس غذا بگیرم.

گدا: نه نخواستم، امروز واسه هزار تومن تا حالا شیش بار ناهار خوردم!



◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘



از استاد تاریخ پرسیدن عشق چیست؟ ...

گفت : سقوط سلسله ی قلب جوان.



◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘


داشتم توی یک جاده می رفتم که چشمم خورد به یه تابلو که روش نوشته بود:

دوست داشتن دل می خواهد نه دلیل...



◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘



غضنفر از ژاپن برمیگرده. بهش میگن اونجا مشکل زبان نداشتی؟

میگه: من نه، ولی ژاپنی ها چرا...



◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘



قطعه ای از شاهکار ادبی غضنفر : شب بود و خورشید به روشنی می درخشید پیرمردی جوان یکه و تنها با خانواده اش در سکوت گوش خراش خیابان قدم زنان ایستاده بود.



◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘



یه روز سه تا دیوونه رو می اندازن تو یه اتاق دو تاشون مى رقصن، یکیشون هم میگه:

سبز - آبى - قرمز

ازش می پرسن چرا این جورى می گى؟ میگه من رقص نورم!



◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘



به غضنفر میگن یه موجود نام ببر میگه : آب جوش میگن آب جوش که موجود نیست میگه

والا من از تبریز که میومدم تو جاده نوشته بود آب جوش موجود است!



◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘



من واقعا فرمول دقیقی برای موفقیت، نمی‌شناسم ولی فرمول شکست را به خوبی می‌دانم، و آن اینست: «سعی کنید همه را راضی نگه دارید»



◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘



دوست دارم یه عالمه اندازه یه قابلمه من عاشق تو هستم تو قابلمه نشستم

یه لنگه کفش تو دستم منتظرتوهستم.



◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘



از دست زمانه تیر باید بخوری

دائم غم ناگزیر باید بخوری

صد مرتبه گفتم عاشقی کار تو نیست

بچه تو هنوز شیر باید بخوری


امضای کاربر : hadi s2
دوشنبه 25 دی 1391 - 20:46
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
hadi آفلاین



ارسال‌ها : 10
عضویت: 23 /10 /1391
محل زندگی: zahdan
سن: 9
تشکرها : 2
تشکر شده : 3
پاسخ : 1 RE ؟؟؟؟
پس از مــرگش از او پرسیدند : جوانی خود را چگونه گذراندی ؟ ندایی از عرش برآمد که : بدبخت ایـرانیه ، ولش کنین ، برین سراغ سوال بـعـدی . . .!!!!

.
.
محققان ایرانی بر این باورند که 132495749 ایرانی مبتلا به تنبلی هستند، چون حتی این شماره رو کامل نمی خونن.!

.

.

چرا عاقل کند کاری که بعداً خود به خود گوید خودم کردم که لعنت بر خودم بادا بادا مبارک بادا!

.

.
دختره به پسره میگه اگه میخوای باهات باشم باید خرجم کنی الان پسره یک ماهه رفته روستا خر جمع کنه!

.

.
چند روزه ایرانسل اس ام اس نداده ، خیلی نگرانشم ! کسی ازش خبر نداره؟

.

.

رفتم شلوار جین بخرم، اولی رو پرو کردم یه کم تنگ بود. فروشنده گفت:

یه دوبار بپوشی جا باز می‌کنه! دومی رو پوشیدم یه کم گشاد بود.

فروشنده گفت: چیزی نیست یه دو بار آب بخوره تنگ میشه !


امضای کاربر : hadi s2
سه شنبه 26 دی 1391 - 14:48
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
hadi آفلاین



ارسال‌ها : 10
عضویت: 23 /10 /1391
محل زندگی: zahdan
سن: 9
تشکرها : 2
تشکر شده : 3
پاسخ : 3 RE ؟؟؟؟
ديشب داشتم كتاب ميخوندم برق رفت ... يه نيم ساعتی زير نور چراغ قوه گوشيم كتاب رو خوندم تا برق باز بياد ... اين نيم ساعتو تا آخر عمرِبچم تو سرش ميزنم ... ميگم ما زير نور چراغ قوه به بدبختی كتاب ميخونديم ... اونوخ شما اينجوري !!! حالا ببين يک دهنی ازش سرويس کنم :|
.
.
.
.
خواهر زاده ی چهار سالم اومده بهم میگه: بیا بازی کنیم ...
میگم چی بازی کنیم؟
میگه: من چشم میذارم، تو برو گمشو ...
:)))))))))))))))
.
.
.
.
.
یُبوست وقتی اتفاق می افتد که کودک درون نقش پطرس فداکار را بازی می کند..
.
.
.

قدیما مردم الکی حلقه دست میکردن ؛ که بقیه فکر کنن متاهل هستن ، و کسی مزاحمشون نشه .... امروز اونایی که ازدواج کردن ؛ قایم میکنن که موارد جدید رو از دست ندن :|


امضای کاربر : hadi s2
سه شنبه 26 دی 1391 - 14:51
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
hadi آفلاین



ارسال‌ها : 10
عضویت: 23 /10 /1391
محل زندگی: zahdan
سن: 9
تشکرها : 2
تشکر شده : 3
پاسخ : 4 RE
حیف نون کارت عابر بانکش رو می اندازه توی حرم امام رضا، می گه: حاجتم رو بده تا رمزش رو بگم!
———————————
به حیف نون می گن دوست داشتی جای خدا بودی؟ می گه: نه. می گن: چرا؟ می گه: چون جای پیشرفت نداره!
———————————
حیف نون چند روز پشت سر هم می رفت گچ سوسک کش می خرید. مغازه دار ازش می پرسه چرا اینقدر گچ سوسک کش می خری؟ حیف نون می گه: آخه هرچی اینا رو پرت می کنم به سوسکها نمی خوره!
———————————


حیف نون آرپیجی رو بر عکس گذاشته بوده روی شونش. شلیک می کنه، بر می گرده می بینه همه ی خودی ها مُردن! می گه ببین خودی ها رو که این جوری کرده با دشمن چه کار کرده!
———————————
حیف نون سوار تاکسی میشه در رو نمی بنده. راننده می گه: در رو ببند. حیف نون می گه: زرنگی؟ می خوای دربست حساب کنی؟
———————————
دیوانه اولی: کی اومدی؟
دیوانه دومی: پس فردا.
دیوانه اولی: پس فردا که هنوز نیومده.
دیوانه دومی: می دونم چون کار داشتم، زودتر اومدم.
———————————
پسرى براى هدیه تولدش از پدرش تقاضاى یک هفت تیر واقعى داشت.
پدر: چى؟ عقل از سرت پریده؟
پسر: من یک هفت تیر درست و حسابى واقعى مى‏خواهم که بتوانم با آن خوب شلیک کنم.
پدر: دیگه بسه، حرف حرفه منه یا حرف تو؟
پسر: البته تو پدر، اما اگر یک هفت تیر واقعى داشتم…
———————————
حیف نون تلویزیونشو می ذاره زیر آفتاب تا برفک هاش آب شه.
———————————
حیف نون باباش می میره. بهش می گن مراسم نمی گیری؟
می گه نه، به جاش می ریم مشهد!
———————————
برنده جایزه نوبل ادبیات در زمان تقدیم جایزه خود به همسرش گفت:
“این جایزه را به همسر عزیزم تقدیم می کنم که با نبودش باعث شد من بتوانم این کتاب را تمام کنم!”
———————————
یک اختراع نام ببرید برای جبران اشتباهات بشر: محضر طلاق!
———————————
بچه ای که گم شده بود می ره پیش پلیس می گه: ببخشید شما خانومی رو ندیدید که من پیشش نباشم؟
———————————
حیف نون به اتاق رئیسش رفت و گفت: آقای رئیس! من برای ازدواج دو روز مرخصی می خوام.
رئیس گفت: شما که یک هفته تعطیلی داشتین چرا ازدواج نکردین؟
حیف نون گفت: آخه نمی خواستم تعطیلاتم رو خراب کنم!
———————————
حیف نون می ره دستشویی عمومی، طولش می ده وقتی بیرون میاد بیرون بهش می گن خسته نباشید، حیف نون می گه شیرین کام باشید!
———————————
حیف نون تو ماشینش آهنگ عربی گذاشته بود با صدای بلند. بهش گیر می دن می گه: ای بابا! نمی ذارید تو این ماه محرم یه قرآن شاد گوش بدیم!
———————————
پسر کوچکى از مادرش پرسید: وقتى که من به دنیا آمدم تو کجا بودى؟
در بیمارستان عزیزم.
پدرم کجا بود؟
البته در دفتر کارش.
پدربزرگ و مادر بزرگ؟
خانه خودشان، کجا مى‏خواستى باشند؟
پسر بچه غرغر کنان گفت: همیشه همین طور است، هر وقت به خانه مى‏آیم، کسى نیست.
———————————
به حیف نون می گن به زنبورهایی که از کندو محافظت می کنن چی می گن؟
حیف نون می گه: خسته نباشید!
———————————
مشتری: آقا خواهش می کنم برای من یک خوراک جوجه بیاورید.
پیشخدمت که تازه کار بود رفت و با یک بشقاب گندم برگشت!
———————————
به حیف نون می گن با آش جمله بساز. می گه: محمدی آش صلوات!
———————————
گدایى با حالت گریان و نزار به خانمى گفت: شما باید موقعیت مرا درک کنید. خیلى بدبختم، پدر معتاد، مادر مریض، بچه‏هاى گرسنه.
خانم دلش به رحم آمد و پول خوبى به او داد و سپس گفت: شما کى هستید؟
من پدر خانواده‏ام.
———————————
کشیشى سر کلاس درس از بچه‏ها پرسید: باید چه کار کنید تا گناهان شما بخشوده شود؟
پسرکى از ته کلاس: باید گناه بکنیم آقاى کشیش.
———————————
یه مرد لنگ و یه مرد کور داشتن می رفتن که متوجه می شن یه دزد داره ماشینشون رو می بره. کوره به لنگه می گه من شماره شو یادداشت می کنم تو هم بدو دنبالش!


امضای کاربر : hadi s2
سه شنبه 26 دی 1391 - 14:56
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
hadi آفلاین



ارسال‌ها : 10
عضویت: 23 /10 /1391
محل زندگی: zahdan
سن: 9
تشکرها : 2
تشکر شده : 3
پاسخ : 5 RE ؟؟؟؟
☻مجموعه جوك های خنده دار 3☻






خروسه بالای دیوار بوده، یه دفعه از توی خیابون یه ماشین حمل مرغ زنده


رد میشه، خروسه داد میزنه: بچه‌ها بیایین، سرویس دخترا اومد

................................................

معلمه سر کلاس میگه هرکس خنگه از جاش بلند بشه.یه شاگرده بلند


میشه میگه : آقا بخدا ما خنگ نیستیم فقط خواستیم شما تنها نباشید

...............................................

مرد: وقتی دعوامون میشه چرا عصبانی نمی شی؟ زن : خودمو کنترل می


کنم . مرد: چه جوری ؟ زن : کاسه توالت رو می شورم . مرد : چه ربطی با


دعوای من و تو داره ؟ زن :آخه با مسواک تو می شورمش





☻برای خواندن ادامه جوك ها روی ادامه جوك كلیك كنید☻







دختره رو میکنه به دوست پسرش میگه ببین تو از چی من


خوشت میاد ؟ از هیکل قشنگم یا از قیافه زیبام

پسره یه مکثی می کنه و میگه از اعتماد به نفس بالات

............................................

وقتی یک طاووس برای ناز کردن و یک کلاغ برای قار قار کردن و یک روباه برای


فریب دادن و یک تمساح برای اشک ریختن داشته باشی دیگه نیازی به زن


نداری

.............................................

یه بچه سوسول رو می ذارن تو قدر مطلق…بسیجی بیرون میاد

.............................................

دوتا نی نی پیش هم خوابیده بودن, پسره به دختره میگه: تو دختلی یا پسل؟


دختره میگه: نمی دونم, پسره میگه: بذال من بلم زیل پتو ببینم, میره و میاد


میگه: تو دختلی, دختره میگه از كجا فهمیدی؟؟؟؟میگه: آخه جولابات صولتیه

.............................................

وزارت ارشاد شعر ((اتل،متل،توتوله))را به دلایل زیر ممنوع كرد:

1.وجود كلمات توتوله،پستان و تحریك كودكان

2.استفاده از كشور هندوستان

3.زن كردی

4.ترویج بی حجابی……………

شعر اصلاح شده:….اتل متل زباله،گاو حسن باحاله،هم شیر داره هم

آستین،شیرشو بردن فلسطین،بگیر یك زن راستین،اسمشوبذار حكیمه،كه

چادرش ضخیمه

.............................................

یه روز یه رشتی می ره سربازی


*


*


*


*


سر کار نیستی بیا


*


*


*


*


بیا


*


*


*


*


یه کمی هم پایین تر


*


*


*


دنبال چی می گردی سربازیش تموم شد رفت

..............................................

مصارف مهم اس ام اس در ایران :

1- پیغام های اورژانسی ( سر رات كه داری میای 2تا بربری بخر)

2- اطلاعات رسانی( سر جلسه امتحان)” جیم درسته الاغ!”

3- پیغام های عاشقانه: “عزیزم ،قبل از خواب به یاد من مسواك بزن !”

4- جلوگیری از خشونت :”بدهكار محترم !اگه این جا بودی خرخرتو می

جوییدم

5- فرستادن جوك :”یه روز یه یارو می ره سربازی ،دور كلاش قرمزی

.............................................



دو تا جوجه از بچگی عاشق هم بودند اما وقتی بزرگ شدند دیدن هر دوتا


شون خروسن! (نتیجه اخلاقی؛ تا وقتی جوجه ای عاشق نشو)

.............................................

پسره میره خواستگاری می بینه


دختره سبیل داره میگه ببخشید


شما چرا سبیل دارید دختره می


زنه زیر گریه پسره میگه وای چرا


گریه می كنی مرد كه گریه نمیكنه

............................................

یه روز غضنفر تلویزیون رو روشن میكنه میبینه فوتبال داره. شیلنگ رو بر


میداره میگیره رو تلویزیون میگه برید در خونه خودتون بازی كنید

...........................................

از گوسفنده می پرسن سیستم مدفوع كردن شما چه جوریه؟ میگه: سبک


گروه آریان ………. دونه دونه دونه ، دونه دونه

...........................................

می دونی شباهت پسر مجرد با ماشین لباسشویی چیه ؟

هر دو تاشون تو کفن

..........................................


به دختره میگن شما می ری wc خودتو با دست راست می شوری یا چپ ؟  


میگه :حـــــــــــــــــــمــــــــــــــــــــــیــــــــــــــد !!!!

.........................................

عروس خانم دوشیزه ************* آیا وکیلم شما را به مهر : گوگل عدد

سکه بهار آزادی / یک وب کم / سند یک سایت اینترنت اختصاصی دات کام /

یک مودم DSL / اینترنت پرسرعت به اندازه طول عمر نوح! / LCD و

شمعدان / یک هدست بی سیم / چهارده روم اختصاصی به نیت چهارده

… / پنج گیگا بایت میل باکس اختصاصی به نیت پنج … به عقد دائم آقای در

بیاورم ؟ جمعیت : عروس رفته آف هاش رو چک کنه!!! حاج آقا : برای بار دوم

آیا وکیلم ؟ جمعیت : عروس رفته ویروس کش آپدیت کنه!! حاج آقا :!!!

BUZZ , برای بار سوم…

........................................

دو نفر تنبل بانک میزنند !

اولی به دومی میگه: خب بیا بشمریم.

دومی میگه: حوصله داری فردا رادیو میگه

........................................

یه دو قلو بعد 9 ماه بدنیا نمیان !

میرن سونوگرافی میبینن

پسره بند نافشو انداخته دور گردن دختره

میگه : جووووووون داداش اگه بذارم لخت بری بیرون

........................................

امضای کاربر : hadi s2
سه شنبه 26 دی 1391 - 15:00
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از hadi به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: pooya /
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :